آغوش تو گناه نيست.....
من در آغوش تو آرامش يافته ام
كه هيچ گناهي با آرامش مانوس نيست
من در آغوش تو امنيت را احساس كرده ام
كه در هيچ گناهي امنيت محسوس نيست
من در آغوش تو تمام زيبايي را لمس كرده ام
كه در هيچ گناهي زيبايي ملموس نيست
پس امانم بده كه تا ابد در دل این زیبایی آرامش يابم
روزی که تو را دیدم علاقه ام از همه چیز سلب شد و عشق تو
مانند ستاره ای درخشان محیط ظلمت زده ی دلم را روشن نمود
وقتی عشق تو در دلم راه یافت صبر و قرار را از من ربود
ای پــــــیـــــــام آور دوســـــتـــــِی و مـــــــهـــــربــــــانـــــی ام
مــــــــــن تـــــــــو را بــــــــــیــــــــــشــــــــــتـــــــــــــــــــــــــــر
از هـــــــــــمــــــــه چـــــــیـــــــــــز و هــــــمــــــــــــه کـــــــــــــس
دوســـــــــــــــــــــــت دارم
حرام باد دوست داشتن کسی که عاشقی سرگرمی اوست . .
آدمــای تـــنـها
اهـــــــل معاملـــــه هستی؟
من جهنـــــــمت راندیده بازندگـــــــیم عوض میکنم!
توکــــه زندگــــــی مرا دیده ای..
نتــــرس ضرر نمیکــــــــــنی..
مدتهاست مجازی می خندم …
مجازی شادم …
مجازی دیگران رو دلداری میدم …
اما…
اما واقعی تنهام
واقعی درد می کشم ...
واقعی دلتنگم ...!
و واقعی از عشق های مجازی لطمه می بینم.
کاشکی من عاشق نبودم، تا اين جوري خراب نشم
لحظه به لحظه مث شمع، هی قطره قطره آب نشم
اگه من عاشق نبودم، غروب خونه غم نداشت
ابر سیاه و بارونش، غصه تو قلبم نمی کاشت
اگه دلم اسیر نبود، اين جوري داغون نمیشد
از غم دوریت عزیزم، نمی شكست، خون نمیشد
اگه من عاشق نبودم، چشم تو زندونی نداشت
طفلی دلم با چشم تر، سر روی بالش نمی ذاشت
اگه دل عاشقت نبود، غصه پنهونی نداشت
منو تو راه زندگی، اين جوري تنها نمی ذاشت ...
دیگر نه اشکهایم را خواهی دید
ن التماس هایم را
ونه احساسات این دل لعنتی را...
به جای ان احساسی که کشتی
درختی ازغرور کاشتم...
دوستم داری
دوست دارم
نمی گویم
نمی گویی
نمی دانم
تاکی غروربایدآشنای چشم های بی قرارمان باشد؟
این روزها...
انقدربغضم سنگین شده که
اگه گردنم راهم بزنی
به جای خون اشک می اید...
درروز بارانی چترنشانه فداکاری است...
پس چتری باش برای انکه دوستش داری،در
روزهای بارانی اش
وقتی از کسی که دوستش داری نه اس میاد،
نه میزنگه،
نه حالی ازت میپرسه...
نگرانش نباش!
چون همه چی آروم و روبراهه حالشم خوبه!
واسه همین فراموشت کرده...
یاد داشته باش
هر وقت دلتنگ شدی
به اسمان نگاه کن
کسی هست که عاشقانه تو را می نگرد
و منتظر توست
اشکهای تو را پاک می کند
و دستهایت را صمیمانه می فشارد
تو را دوست دارد فقط به خاطر خودت
به یاد داشته باش
هر وقت دلتنگ شدی
به اسمان نگاه کن
و اگر باور داشته باشی
می بینی ستاره ها هم با تو حرف میزنند
باور کن که با او هرگز تنها نیستی
هرگز
فقط کافی است
...عاشقا نه به اسمان نگاه کنی
عشق تو، مــرا آموخـت، بی اشـک بگریم!
به درختان جنگل گفتم : چرا شما با این عظمت از تکه آهنی به نام تبر میرنجید ؟؟ گفتند : رنج ما از تبر نیست بلکه از دسته تبر است که از جنس خود ماست
مي بيني خدا..........................................؟
داشتيم بازي مي كرديم؛
اون رفت چشم گذاشت
منم رفتم قايم شدم
اما اون...،
به جاي من يكي ديگه رو پيدا كرد
ومن...
براي هميشه گم شدم............!
بگویید از یاد من نخواهد رفت..
بگویید خاطرههایش را هر سال تمدید خواهم کرد
بگویید چرا..
چرا آنگاه که من همه را بخاطر داشتن او باختم..
آن زمان تنهایم کرد
بگویید خانه ام سرد است..
بگویید چرا مرا لابلای لحظههای سرد روزگار رهایم کرد؟
بگوید نفس کم میآورم دیگر..بگویید
چرا بیهوا رهسپار اعماق دریایم کرد..
بگویید قشنگترین بهانه..
دانی کدامین بهانه اینگونه رسوایم کرد؟
بگویید که دارم میروم، خدا صدایم کرد..
نگوئید..نگوئید شکسته ام..ترحم نمیخواهم..
بگذارید نداند چگونه مرا از غرورم جدایم کرد..
بدترین درد ممکن اینست
تو همین نزدیکی ها باشی
و من احساس کنم
چقدر از من دوری.
مردی از اینکه زنش به گربه خانه بیشتر از او توجه میکرد ناراحت بود، یک روز گربه را برد و چندتا خیابان آنطرف تر ول کرد ولی تا رسید به خانه، دید گربه زود تر از اون برگشته خونه، این کار چندین دفعه تکرار شد و مرد حسابی کلافه شده بود. بالاخره یک روز گربه را باماشین گرداند، از چندین پل و رودخانه پارک و غیره گذشت و بالاخره گربه را در منطقه ای پرت و دورافتاده ول کرد. آن شب مرد به خانه بر نگشت آخرشب زنگ زد و به زنش گفت: اون گربه خونه هست؟ زنش گفت: آره مرد گفت: گوشی رو بده بهش، من گم شدم
حق نداری که بخواهی!حق نداری که بگویی!حق نداری که ببینی!دلم برای مرگ تنگ می شود اما هنوز معتقدم می توان عاشق شد می توان عاشق ماند میتوان عاشق مرد.////////////////////////.
به سلطان حقيقتها فراموشت نخواهم کرد، تو تنها شعله اي هستي که خاموشت نخواهم کرد.
sarisajooon.loxblog.com ,سر بزنید نظر یادتون نره
آری سهراب تو راست میگویی . . . آسمان مال من است پنجره و فکر و هوا عشق و زمین مال من است اما سهراب . . . تو قضاوت کن!!! بر دل سنگ زمین جای من است؟؟؟ من نمیدانم که چرا این مردم دانه های دلشان پیدا نیست صبر کن ای سهراب . . . قایقت جا دارد ؟
دگــــر تــــــقــدیــــر را... بـــرای نــیـــامــد نــت بـــهانـه نـــکـــن !!!! مـرد بـــاش… و بـگـو نــخـــواســــتـــــی…. و نــیـــامـــــدی….!
بگذار غرورم در تمام کوچه پس کوچه های این شهر هر روز بدون تو بشکند... من تنهایی ام را بعد از تو به هیچ کس حواله نخواهم داد ...
برای دانلود لینک را کپی کنید